loading...
سوار نت

فضای سایبری و دنیای مجازی همچون مرکبی چموش است

گر برپشت او قصد نشستن کنی باید مهاری از عقل و درایت بر آن ببندی

وگرنه این چارپای مهارفکنده چنان مهلک ضربه وارد می کند که دگر پشتی برای سواری نمی ماند

و گر آن را رام خویشتن سازی چون مرکبی راهوار؛به سر مقصد خواهی رسید.

پس آمده ایم تا سوار بر مجازی شویم نه سایبری بر ما سوار....

این است...رسالت نت سوار

#کدام_امام_زمان؟
.
ما رفاه و امنیت و آزادی و عدالت را می خواهیم نه امام زمان و رشد تحت سرپرستی او را...
این همه را اگر کسی غیر از امام زمان هم به ما بدهد، او می شود امام زمان و نه با پا که با سر به دنبال او می دویم،
از همین رو در روایت آمده که دجال با کوهی از نمک و کوهی از دود که نشانه های همین دنیای فریبنده و رفاه و... است می آید و عده ای به دنبال او می دوند.
حتی برای این رفاه و امنیت و آزادی و عدالت، با امام زمان می جنگیم. آن هم جنگی برای رضای خدا و به نام عدالت و آزادی که عجیب شعارهای فریبنده ای هستند. چنانچه عده ای برای رضای خدا  و به نام امنیت و عدالت، حسین را به مسلخ کربلا بردند.
.
ما انتظار کدام امام زمان را داریم؟
اگر رییس جمهوری بعدی ما را به رفاه و امنیت و آزادی و عدالت نسبی برساند، امام  زمان دیگر به چه کار ما می آید؟

.

سیدمیثم میرتاج الدینی

#دعوتیم_به_وادی_سلم
.
وقتی در ادعیه مختص به ماه رمضان و روایات در این باب رجوع می کنیم یکی از ویژگی های اساسی که به این ماه نسبت داده شده، اسلام است.
1️⃣ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ مِنْ تِلْكَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ‏، شَهْرَ الصِّيَامِ، وَ شَهْرَ الْإِسْلَامِ،
2️⃣ اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَيْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِيمَانِ وَ السَّلَامَةِ وَ الْإِسْلَامِ
3️⃣ اللَّهُمَّ أَدْخِلْهُ عَلَيْنَا بِالسَّلَامَةِ وَ الْإِسْلَامِ
.
✅ اگر اسلام را به معنای تسلیم امر پروردگار بودن بدانیم، محور دین ما تسلیم بودن است و از مهم ترین نشانه های تسلیم بودن، روزه ماه مبارک رمضان است. همانگونه که نماز صبح را دو رکعت و نماز مغرب را سه رکعت می خوانیم بدین علت که خدا دستور داده؛ روزه دار هم می شویم  چون تسلیم دستور خداییم و فارغیم از دلایل علمی و فلسفی و عرفانی که برای آن می تراشند.
.
✅ این تسلیم بودن دو گونه می تواند باشد:
1️⃣ اسیری که در چنگ دشمن گیر کرده و به اجبار تسلیم تمامی دستورات او می شود.
2️⃣ آزاده ای که چون خم و پیچ مسیر را نمی شناسد به آنکس که از آن آگاه است پناه برده و خود را تسلیم آگاهی او می کند تا به هرسو اراده کرد عنان مرکب او را بکشد.
.
✅ تسلیم بودن ما در برابر خداوند بایستی از نوع دوم باشد. یعنی چون خداوند را آگاه تر می دانیم - إِنِّي‌َّ أَعْلَم‌ُ مَا لاَ  تَعْلَمُون‌َ ؛(بقره‌،30) - {وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ} (بقره216) - خود را به او می سپاریم.
.
✅ در نتیجه این تسلیم خداوند بودن، آدمی از اسارت شیطان رهایی می یابد چرا که شیطان و هوای نفس و جادبه های دنیوی انسان را به مسیر ضلالت می کشانند و کاری می کنند که انسان پای خویش را بر جای گام های شیطان بگذارد و اینگونه او را در میان این هستی گم می کنند و سپس آدمی مصداقی برای ضالّین(گمشدگان) می شود.
.
✅ برای در صراط مستقیم و مسیر هدایت بودن باید وارد وادی سلم و تسلیم شد و از گام های شیطان تبعیت نکرد.
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ کَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ (208 بقره)
.

سیدمیثم میرتاج الدینی

📗هر کتابی عنوانی دارد، و هر عنوان، موضوع کتاب را مشخص می کند و سر فصل های آن را ترتیب می دهد.
📒زندگی هر انسان یک کتاب است که بر اساس موضوع و سرفصل هایش عنوان می خورد.
📖شاید عنوان کتاب زندگی کسی که عمرش در خدمت دانش بوده، اختراع و اکتشاف و اجتهاد و... باشد یا کسی که عمرش را در ورزش صرف کرده، عنوان کتاب زندگی اش ورزش باشد یا مثلا عنوان کتاب زندگی کسی که در عصیان و فساد غوطه می خورده، جنایت و خیانت و... باشد.
....اما...
عنوان کتاب زندگی مومن، حب علی علیه السلام است.
لَسَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) يَقُولُ: عُنْوَانُ صَحِيفَةِ الْمُؤْمِنِ حُبُّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ، تَارِيخَ بَغْدَادَ ج 4 ص 410.
و این یعنی مومن موضوع زندگی اش محبت علی و سرفصل های آن حب علی علیه السلام است.
.
📚عنوان کتاب زندگی تو چیست؟
.

سیدمیثم میرتاج الدینی

#از_هلال_شیعی_تا_قرص_اسلامی
.
زمانی که خورشید در بریتانیای کبیر غروب نمی کرد، شب ظلمانی پنجه سیاه و نکبت آلود خود را در آسمان خاورمیانه فرو کرده بود و در آن تاریکی هیچ مسلمانی خودی را از غیر خودی تشخیص نمی داد و این بود که به جان هم افتاده بودند.
از همان روز نکبت که سیاهی یهود بر بام سرزمین فلسطین افتاد و سودای از نیل تا فرات نقش پرچم شان شد، می‌شد حدس زد که یهودیان سیاهی را از کشورهای جهان با خود سوغات آورده اند تا در میان آن تاریکی مخوف، مسلمانان بر یکدیگر بتازند و انتقام قوم موسی که به کفاره  گوساله پرستی مجبور به کشتن یکدیگر در دل شب شدند را از مسلمانان خداپرست بگیرند.
تا آنکه خدا خواست و هلال شیعی در این آسمان ظلمانی طلوع کرد و ایران و عراق و سوریه و لبنان را به یکدیگر پیوند داد.
آن روزها خیلی ها را چشم دیدن این ماه نو نبود. اول اغماض کردند و انکار تا آنکه ماه بالا آمد و نور بر پهنه آسمان شب تاباند و شد قابل رویت برای هر چشم غیر مسلح.
چشمشان که ترسید سلاح برداشتند و افتادند به جان این هلال،
اما مگر پنجه گرگ درنده خو به ماه آسمان می‌رسد؟
واکنون این هلال شیعی لحظه شماری می کند برای شب چهاردهم،
برای آنکه با آمدن چهاردهمین نفر از این قوم، هلال به قرص کامل بدل شود و به همان اندازه قرص و محکم که تلالوء نورش گنبد آهنین را ذوب کند!

.

سیدمیثم میرتاج الدینی

ما آدم های معمولی، اگر خیلی خوب باشیم، تک خصلت های خوبی داریم که با کوبیدن و بیختن(غربال کردن) چند نفرمان، می شود یک آدم نصفه و نیمه ساخت.
ولی برخی یک تنه چند نفرند...یک امت اند.
تمام هستی اند...
تنهایی تمام عیارند،
نه نیازی به کوبیدن دارند و نه بیختن،
اینها آویختنی اند...
مثل یک طناب باید آنها را آویخت تا دیگران برای بیرون زدن از چاه زندگی به آنها بیاویزند.
حبل الله المتین همین هایند...
عروه الوثقی خودشانند.
باید به آنها چنگ زد،
باید به آنها آویخت.
.

سیدمیثم میرتاج الدینی

#مبارزه_ادامه_دارد_ولو_فلسطین_کوفه_شود
.
تاریخ می گوید:
مردم کوفه از امام حسین علیه السلام برای قیام علیه دستگاه ظلم یزید، دعوت کردند. امام حسین علیه السلام بنا به تکلیف برای مبارزه با یزید عازم کوفه شدند. در میان راه اهالی کوفه سست شده و دست از مبارزه و آرمان های خود برداشتند.
اینجا بود که امام حسین علیه السلام طبق معادلات مادی ما بایست پا عقب کشیده و نه تنها دست از مبارزه برداشته بلکه دست بیعت به یزید بدهند.
اما به خلاف همه این معادلات، رفتار امام علیه السلام هیچ تغییری نکرد و تا آخرین نفس به مبارزه ادامه دادند.
اگر روزی مردم فلسطین هم دست از آرمانشان که مبارزه با صهیونیست است بردارند، آموزه های حسینی برما تکلیف می کند که به راه خود علیه ظلم و غصب اسراییل ادامه دهیم.
ملاک حق بودن راهی، تعداد رهروان نیست.
.
امام علی علیه السلام:
أَيُّهَا النَّاسُ لَا تَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ ( در طریق هدایت از کمی رهروان آن نترسید)
.

سیدمیثم میرتاج الدینی

#تناقض_افکار_و_گفتار_زیباکلام
#سوالات_لاینحل 😀
.
امروز صحبت های صادق زیبا کلام به عنوان یکی از مخالفین مساله ولایت فقیه و حامی الگوی سکولاریسم برای مدیریت کشور را خواندم. صحبت های فراوانی درباره مسائل متفاوتی ارائه کرده بود.
از اینکه بر همه جا و همه کس که زورش رسید تاخت و در زمینه هایی بیش از تخصصش صحبت کرد؛ که بگذریم، مهم ترین حرف او اصلاح قانون اساسی و طرح حذف ولایت فقیه از حاکمیت و اعطای قدرت تمام و کمال به رییس جمهور بود. طرحی که زیباکلام آن را به #هاشمی_رفسنجانی نسبت می دهد.
تناقضی که میان حرف های او بود جایی برای اغماض نمی گذاشت. وی از طرفی آمریکا و غرب را به عنوان الگوی مدیریت کشور قبول داشته و از طرف دیگر به ولایت فقیه به عنوان رکنی که وظایف مهمی از جمله نظارت بر دستگاه های مهم اجرایی و قضایی و ... دارد، می تازد.
او می گوید:
«ایراد اساسی و بنیادی دیگر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران این است که یکی از اصلی‌ترین و اساسی‌ترین و بنیادی‌ترین پایه‌های مردم‌سالاری در آن حاضر نیست که آن پاسخگویی است، بنابراین سؤال پیش می‌آید که بخش‌های مهمی از نظام جمهوری اسلامی به کجا باید پاسخگو باشند؟
رئیس‌جمهور آمریکا اختیارات زیاد و وسیعی دارد ولی قانون اساسی آن را موظف به پاسخگویی در برابر کنگره کرده است. همین‌طور نخست‌وزیر انگلستان، هند یا صدراعظم آلمان این‌ها قدرت و اختیارات زیادی در اختیاردارند ولی طبق قانون اساسی کشورشان پاسخگو هم هستند.
سپاه پاسداران و قوه قضائیه به کجا پاسخگو هستند؟ شورای عالی انقلاب فرهنگی به چه جایی پاسخ می‌دهد؟»
این سخنان یعنی او معتقد به وجود جایگاهی است که بتواند بر همه مسئولین و قوای کشور نظارت کند، اما از طرف دیگر معتقد است که نباید ولایت فقیه به عنوان ناظر بر قوا و دستگاه های کشور وجود داشته باشد.
آیا می شود گفت:
«همه کشورها جایگاهی را در بالاترین سطح ممکن در کشور خود ایجاد می کنند تا تمامی قوا اعم از مجریه و مقننه و قضاییه و دستگاه های کلیدی کشور به آن جایگاه پاسخگو باشند و ما باید از این الگو پیروی کنیم و بعد بر جایگاه ولایت فقیه به عنوان ناظر در همه قواها و دستگاه ها در کشور تاخت و قائل به حذف آن از قانون اساسی کشور شد؟»
او دو سوال مهم از دیدگاه خود را مطرح کرده و معتقد است برای این دو سوال چون جوابی وجود ندارد، در نتیجه قانون #اساسی مشکل #اساسی دارد!!
سوال اول او این است که:
«اگر مشروعیت نظام از ولایت‌فقیه استخراج می‌شود و ولی‌فقیه را هم مجلس خبرگان رهبری انتخاب می‌کند، بنابراین رییس جمهوری برای چه کاری باید داشته باشیم؟»
پاسخ :
«آقای زیبا کلام رییس جمهور را رییس بر تمام امور مردم و مملکت می داند، در حالیکه عنوان اصلی ریاست جمهوری، ریاست قوه مجریه است. یعنی قوه ای که قانون اساسی را اجرا می کند نه آنکه اختیار تمام امور را در دست بگیرد. به طور مثال می شود گفت: رییس قوه مجریه، همانند یک معمار، طرح و نقشه مهندس نقشه کشی را اجرا می کند. در این میان مهندس ناظری هم وجود دارد که مسئولیت آن را برای عمران کشور به عهده ولایت فقیه گذاشته اند. این مسئولیت ها به روشنی تفکیک شده اند.
و سوال دوم او این است:
«اگر هم که رئیس‌جمهور و ولی‌فقیه هر دو مشروعیت دارند این‌ها حوزه‌هایشان به چه صورت است؟»
پاسخ: رییس جمهور مشروعیت خویش را از تنفیذ ولیّ فقیه دارد و این خود به معنای آن است که مشروعیت رییس جمهور، در طول مشروعیت ولیّ فقیه است نه در عرض آن که فرصت طرح چنین سوالی پیش آید. همانند مشروعیت امام معصوم در زمان حکومت و کارگزاران وی در ممالک گوناگون.
این تناقض عجیب و سوال هایی_از دیدگاه خود لاینحل- که به قانون اساسی خدشه وارد می کند، آیا چیز دیگری غیر از مغرضانه بودن چنین شخصیتی را اثبات می کند؟
.

سیدمیثم میرتاج الدینی

#بررسی_علل_تاریکی_هراسی
.
واژه Dark که به دنبال خود مفاهیم متعددی یدک می کشد، در دایره لغات ادبیات فارسی به تاریکی ترجمه می‌شود.
تقریبا همه انسان ها از این مفهوم درکی نسبی با توجه به ذهنیات، مشاهدات و تجربیات خود دارند.
آنچه که قابل بحث است، ترس از تاریکی است و یافتن پاسخی برای این سوال:
"آیا ترس از تاریکی فطری و غریزی است یا اکتسابی و تربیتی؟
به تعبیر دیگر، آیا انسان ها ذاتاً به گونه ای هستند که از تاریکی هراس دارند یا انسان ها به گونه ای بار می آیند که از تاریکی بترسند؟
.
به نظر میرسد آدمی از هرآنچه که نسبت به آن جاهل باشد، ترس دارد. از همین جهت که انسان در تاریکی نسبت به محیط اطراف جاهل است و نمی تواند آنچه در تاریکی هست را بپاید، دچار ترس می‌شود.
این یعنی جهل انسان را می ترساند، نه تاریکی.
به همین لحاظ می‌شود ادعا کرد عمده ترس از تاریکی، توسط برخی عوامل القا می شود. عواملی نظیر داستان ها و قصه ها، فیلم ها، بازی ها و...
تاریکی هراسی یک مقوله مهم در فیلم های #ترسناک به شمار می‌آید، به گونه که همواره نیروی شرّ در تاریکی است و نیروی خیر با سلاح نور که عمدتا شعله های آتش و تلألو خورشید یا نور برگرفته از تکنولوژی و الکتریسیته است، بر آنها می تازد.
.
این سبک تاریکی هراسی و القای ترس توسط عوامل متعدد و با شکل موجود، چند هدف را دنبال می‌کند:
1️⃣ نیروی شرّ ، تاریکیِ مادی است. در حالیکه تاریکی مادیّ که شب مهم ترین جلوه آن است، فضایی برای تولید آرامش است نه ترس و هراس. فضایی است برای رشد و بالندگی، چراکه دانه در دل تاریکی خاک جوانه می زند و آدمی در تاریک ترین لحظه شب یعنی سحر، به رشد می رسد و به طور کلی از #لیله_القدر و #لیله_الرغائب و ... می توان نتیجه گرفت که شب و بالتبع تاریکی، جایگاه مهمی در اسلام و قرآن دارد.
2️⃣ نوری که معرفی می شود نیز یک نور مادی است که منحصر در خورشید و آتش و نور تولید شده از الکتریسته است. درحالیکه نور در ادبیات دینی مفهومی غیرمادی بوده و نور (به نحو مطلق) از اسامی خداوند متعال است.
.
✅ در نتیجه این اهداف مذکور👆🏻 هرگز تمدن غرب که زرق و برق آن به واسطه تکنولوژی چشم آدمی را پُر می کند، نمادی برای تاریکی و نیروی شرّ نخواهد بود. همچنین می توان در بسیاری از فیلم ها ردّ پای اینکه آتش به عنوان جنس شیاطین و جنیان، نور و نیروی خیر است را دید.
.
⬅️ مهم آنکه در ادبیات دینی آنچه که در برابر نور قرار دارد ظلمت است نه تاریکی، که از روی تسامح ظلمت به تاریکی ترجمه می شود.
ظلمت با توجه به ریشه آن، از مشتقات ظلم است و این بدان معناست که نیروی شرّ در عالم، ظلم است و ظالم،که می توانند بر تمامی روشنایی های مادّی هم تکیه زده باشند.
.

سیدمیثم میرتاج الدینی

من آمریکا نرفته ام.
معماری شهرهای آن را در همین اندازه فیلم ها دیده و کمی هم از فرنگ رفته ها (آمریکا رفته ها) شنیده ام.
اما در همین نزدیکی ما، معماری مهندسین آمریکایی را دیده ام.
آن هم نه در حد یک عمارت و یک بنا، که در اندازه یک شهر، البته اگر بشود نامش را شهر گذاشت با آن همه خانه و مغازه و اداره و سینما و شهربازی و بلوار و خیابان و مراکز خرید و... پایین و بالایی که دارد.
خانه های این شهر کوچک (شهرک) به جای دیوار های بلندِ مرسوم ِخانه های شهرهای مملکت، پرچین کوتاهی از درختچه ها و بوته ها دارند که در نهایت بلندی شان، تا کمر یک آدم می رسد.
این سبک معماری خانه ها، اگر در آمریکا امنیت آفرین است، در شهرک حوالی شهر ما امنیت نیافریده است.
چون امنیت از نگاه ما (ایرانی های مسلمان) دایره اش محدود نمی شود به امنیت ملک و مال.
آدم ها فقط با دست دزدی نمی کنند، چرا که هزارانی را می شود سراغ داشت که با چشم های شان دزد می شوند و این خانه ها اگر ...(اگر) دست دزد را دور کند، با چشم دزد چه می کند؟
مگر آنکه مدعی شویم آمریکایی ها چشم هایشان دزد نیست که آن بحث دیگری است.
.
حریم از زاویه ی دید ما منحصر در مایملک نمی شود.
خلوت آدمی با آنکه ملک نیست، مال نیست، ولی حریم آدم است، البته برای آنها که خلوت سرشان می شود نه آنها که تمام زیر و بم زندگی شان در جلوت است.
ناموس با آنکه سند شش دانگ آن چون ملک و مال به نام ما نمی شود، حریم آدم است...
این خانه ها حریم خلوت و ناموس و... را چگونه امن می کند؟

.

سیدمیثم میرتاج الدینی

تعداد صفحات : 11

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 107
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 13
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4
  • بازدید ماه : 41
  • بازدید سال : 194
  • بازدید کلی : 5,320
  • دیگر وبلاگ ها